بالاگرفتن تب خانههای قدیمی و چیزهایی که نمیدانید
تاریخ انتشار: ۵ دی ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۶۹۸۰۸۱
«اگر به فکر بازسازی، بهسازی یا نوکردن خانه خود هستید، به همه ابعادش فکر کنید. اگر هم تصمیم دارید در یک خانه قدیمی زندگی کنید، بدانید همه چیز آن طور که از دور به نظر میرسد، زیبا نیست و ممکن است زندگی در یک خانه قدیمی هم با همه قشنگیهایش پردردسر باشد.»
به گزارش ایران اکونومیست، روزنامه ایران نوشت: «آیا شما از آنهایی هستید که دوست دارید در یک خانه مدرن زندگی کنید؟ از آن خانههای پر از پنجره، کف مرمر و کابینت امدیاف یا شاید هم عاشق خانههای قدیمی هستید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ترجیح خانه نو به کلنگی
«هر چقدر هم یک خانه قدیمی زیبا و دوستداشتنی باشد باز هم من زندگی در یک خانه مدرن را ترجیح میدهم.» این را مریم میگوید؛ چرا که معتقد است خیلیها از دور شنیدهاند که زندگی در خانههای قدیمی جذاب است و حس نوستالژیک به آنها دارند اما واقعاً تجربهاش نکردهاند. فقط ظاهر زندگی در این خانهها زیباست اما این خانهها مشکلات زیادی دارند: «اغلب لولهکشیشان مشکل دارد. سوسک و حشره موذی دارند و تمیزکردن حیاط هم به این راحتیها نیست. من دوستی دارم که در یکی از این خانهها زندگی میکند. از نزدیک مشکلاتش را دیدهام. آنقدر لولهکشی خانهاش قدیمی است که بیشتر اوقات آب گرم ندارد. بازسازی این خانهها هم به این سادگی نیست. همسایههای دوست من اصلاً درباره بازسازی به نتیجه نمیرسند و بازسازی یک واحد هم نتیجه نمیدهد. وقتی در مسیر توسعه شهری از جایی عبور میکنی، دیگر نمیتوانی به عقب برگردی و مثلاً از وسیله برقی استفاده کنی که کابلش به خانهات نمیخورد و ایجاد مشکل میکند. تازه انتظارات آدمها هم عوض میشود. مثلاً قبلاً اتاقهای تودرتو در خانههای قدیمی پذیرفته شده بود اما الان کدام بچهای است که بخواهد در چنین اتاقهایی زندگی کند که با پرده از هم جدا شدهاند. از آن طرف این خانهها اغلب راهپلههای خطرناکی دارند. من فکر میکنم این خانهها بیشتر برای کافهها و رستورانها مناسباند.»
سعید اما عاشق خانههای قدیمی است. از همان خانههایی که به نظرش جان دارند: «اصلاً توی ایران آدمها با بازسازی خانه مشکل دارند. فقط میگویند بکوب و بساز! برای همین هم به خانه قدیمی میگویند کلنگی. یعنی همه چیز را نو دوست داریم. مثلاً خانه پدریمان را به جای مرمت و بازسازی خراب میکنیم و ساختمانی با مصالح نو میسازیم که بگوییم ما هم وارد دنیای مدرن شدهایم. در حالی که با تخریب هر ساختمان و بنای تاریخی یک قسمت از خاطره و هویت جمعی تخریب میشود. اما چون فرهنگ و آگاهی کافی در این زمینه وجود ندارد مردم نمیدانند که با هزینه کمتر میتوانند کالبد یک ساختمان فرسوده را احیا کنند. در نتیجه به تخریب و نوسازی رومیآورند. بازسازی در ایران واقعاً طرفدار ندارد و حتی وقتی به کسی میگویند خانه بازسازیشده بخر، توی ذوقش میخورد. بازسازی میتواند یک خانه را احیا کند؛ هر چند این روزها واقعاً هزینه بازسازی بناها هم زیاد شده و خیلیها برای همین ترجیح میدهند بیخیال بازسازی شوند و از نو بسازند.»
سارا و خانوادهاش بهتازگی خانهشان را بازسازی کردهاند. او میگوید: «بازسازی در شرایط فعلی واقعاً گران درمیآید. بازسازی هر متر مربع جاهای مختلف خانه با هم تفاوت دارد و قیمتها هم که روزبهروز تغییر میکند اما به نظر من بهصرفهتر از تخریب و نوسازی است و اصل ساختمان حفظ میشود. خانه ما دیوارها و ستونهای خوبی داشت و دلمان نمیخواست بکوبیمش. کلنگی به نظر من واژه بیمعنایی است. باید به کیفیت و اینکه چقدر خانهتان قابلیت بازسازی دارد توجه کنید و در عین حال از یک خانه قدیمی نخواهید یک بنای مدرن دربیاورید چون امکانش نیست.
البته خیلی از خانهها که در ایران به عنوان کلنگی خراب میشود، به خاطر شرایط اقتصادی است. در نتیجه هر کسی که زمین دارد ترجیح میدهد ساختمانسازی کند و چون به زمین و ساختمان به چشم سرمایه نگاه میشود و سرمایهگذاری در آن ایمن دانسته میشود همه ترجیح میدهند در این زمینه سرمایهگذاری کنند. در حالی که بازسازی را دورریختن پول میدانند و اگر هم سرودستی به ساختمانشان میکشند، خیلی سطحی است چون معتقدند برایشان سودآوری ندارد. چند خانه را دیدهاید که درست بازسازی شده باشد و قابل زندگی نباشد؟»
تصویر زندگی در خانههای قدیمی
«تصور مردم ما از خانههای قدیمی و زندگی در آنها واقعبینانه نیست. اگر به تصویر واقعبینانه برسند و خانههای قدیمیشان را بازسازی کنند، اتفاقاً زندگی در خانههای قدیمی بد هم نیست.» حمید محمدی، معمار، این را میگوید. او معتقد است: «هرگز نباید تصور خانههای بازسازیشده در غرب را داشته باشیم چون آنجا اساساً اجازه تخریب بنا نمیدهند و دولت مسئول بازسازی بناهای قدیمی است و طوری آنها را قابل سکونت میکند که کسی فکر ترک خانهاش را نکند. اما اینجا زندگی در خانههای قدیمی دردسرهای خودش را دارد و شما باید با مشکلات آن آشنا باشید. از آن طرف ایرانیها اغلب مدرنپسندند برای همین در بازسازی هم میخواهند از خانه قدیمی یک چیز مدرن بیرون بیاورند.»
خانههای قدیمی در ایران چقدر قابلیت مدرنشدن دارند؟ محمدی در این باره میگوید: «موضوع ساختمان به اسکلت و تیر و ستون آن برمیگردد. مثلاً یکسری خانههایی که در صد سال اخیر در ایران ساخته شده تیر و ستون ندارد و دیوار حمال دارد در حالی که این سبک بناها برای ما که کشوری زلزلهخیز هستیم، مفید نیست و بازسازیشان هم دشوار است و توجیه اقتصادی ندارد. اما بقیه بناها که تیر و ستون دارند کاملاً قابل مرمت و بازسازیاند و اگر اسکلت خانه ایرادی نداشته باشد از نظر معماری کاملاً قابل بازسازی است و حتی اسکلت را هم میتوان مقاومسازی کرد. بنابراین تخریب خانههای بیست یا سیساله با عنوان کلنگی و از نو ساختنشان کاملاً بیمعناست.»
به گفته او البته بین عمل بازسازی و تخریب واژه دیگری هم وجود دارد که بهسازی است و آن هم به بهبود فرسودگیهای عملکردی مربوط میشود. یعنی ساختمانی که مسکونی بوده و الان محل سکونت مناسبی نیست که به طور مثال میتواند تبدیل به کافه شود. تعداد این جور کافهها الان در تهران زیاد است. این کار همان بهسازی است یعنی فرسودگی عملکردی برطرف شده و عملکرد دیگری به آن فضا داده شده است تا زنده شود و حتی درآمدزایی هم داشته باشد.
پس اگر به فکر بازسازی، بهسازی یا نوکردن خانه خود هستید، به همه ابعادش فکر کنید. اگر هم تصمیم دارید در یک خانه قدیمی زندگی کنید، بدانید همه چیز آن طور که از دور به نظر میرسد، زیبا نیست و ممکن است زندگی در یک خانه قدیمی هم با همه قشنگیهایش پردردسر باشد.»
منبع: خبرگزاری ایسنا برچسب ها: خانه کلنگی
منبع: ایران اکونومیست
کلیدواژه: خانه کلنگی زندگی در خانه های قدیمی یک خانه قدیمی بازسازی شده خانه ها زندگی کنید
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۶۹۸۰۸۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«اُمّ علاء»؛ مادر شهیدی که هفت عزیزش را تقدیم اسلام کرد
به گزارش گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، کتاب «اُمّ علاء»؛ روایت زندگی اُمُّالشهداء فخرالسادات طباطبایی اثر سمیه خردمند، روایت زنی است که هفت نفر از اعضای خانوادهاش به شهادت رسیدند. زنی که هجده فرزندش را در خانهای شصتمتری و وقفی بزرگ کرد.
خانهای که هر وقت پنجرهاش را باز میکرد؛ چشمانش به گنبد مطهر حرم حضرت علی علیهالسلام گره میخورد و نسیم رأفت جناب ابوتراب وارد خانه و زندگیشان میشد.
فخرالسلادات یا همان «اُمّ علا»، مادر چهار شهید، همسر شهید، خواهر شهید و مادر همسر شهید است. پدر و مادر فخرالسادات در جوانی به بهانه تعلیم در حوزه علمیه نجف، از تبریز به نجف اشرف هجرت میکنند و همانجا ماندگار میشوند.
فخرالسادات در نجف به دنیا میآید و در سن سیزده سالگی با آیتالله سید حسن قبانچی که یکی از شاگردان ممتاز پدرش سید محمد جواد طباطبایی تبریزی بود ازدواج میکند. آنها در خانه وقفی کوچکی در جوار حرم امیرالمؤمنین علیهالسلام زندگیشان را با عشق آغاز میکنند و حاصل این ازدواج میشود هجده فرزند، نه پسر و نه دخترکه در دوران خفقانی که رژیم بعثی صدام در عراق ایجاد کرد، آنها را به سمت دروس حوزوی سوق داد. تعدادی از فرزندانش شاگرد آیت الله صدر بودند و دخترانش در مکتب بنتالهدی صدر درس میخواندند.
در دوران نخست وزیری حسن البکر پسرش عزّالدین و برادرش عمادالدین که هر دو از شاگردان نخبهی آیت الله صدر بودند دستگیر و روانهی زندان شدند. حسن البکر که از خود اختیاری نداشت، با نظر صدام اعدام این دو روحانی بزرگوار را صادر کرد. این برای اولین بار بود که در نجف خون روحانیت ریخته میشد. چند روز قبل از اعدام، ام علاء با پسر و برادرش ملاقات میکند و به آنها وعدهی بهشت و دیدار با امام حسین (ع) را میدهد.
بعد از شهادت سه فرزندش، ام علاء همراه همسرش ابو علاء به دستور صدام روانه زندان شد. به دلیل فعالیتهای سیاسی دیگر پسرانش در ایران علیه رژیم صدام، این زن و شوهر مبارز و صبور یک سال ونیم در زندان حزب بعث به سر میبردند. درواقع رژیم بعث قصد داشت با این شیوه دیگر پسران وی را به دام بیندازد که مؤفق نشد.
ام علاء در طول زندگی متحمل رنجها و سختیهای زیادی شد. ولی هیچگاه خم به ابرو نیاورد و همچنان در آرزوی سرنگونی رژیم بعث به سر میبرد. ام علاء زنی به شدت صبور، مؤمن، با اخلاق و متواضع بود که در طول زندگیش همیشه به اقوام رسیدگی و از آنها دلجویی میکرد. در بین خویشاوندان برای هر کس مشکلی پیش میآمد او اولین نفر بود که برای حل مشکلش قدم برمیداشت.
او ده سال آخر زندگیش را در حالی که دست و پای چپش در دوران اسارت از کار افتاده بود و هیچ خبری از سرنوشت همسرش ابو علاء نداشت، به ایران هجرت کرد. در ایران ساکن قم شد و تمام کارهای شخصیاش را با توجه به شرایط جسمانی که داشت خودش انجام میداد.
همیشه در طول عمرش فرزندانش را به پشتیبانی از حضرت امام خمینی (ره) و پیروی از ایشان توصیه میکرد. به آنها میگفت: اگر همهی شما هم فدای اسلام شوید ناراحت نمیشوم؛ بلکه افتخار میکنم و بدانید خون فرزندان من رنگینتر از خون فرزندان اباعبدالله نیست.
در بخشی از کتاب «اُمّ علاء» آمده است: نشست روبهروی مامه و هر دو با هم گریه میکردند و روضه میخواندند. پدر با گریه گفت: «علویه! حالا مثل امالبنین چهار پسر فدا کردی.»
شاید میخواست با این کلمات، دل مادر داغدیدهام را آرام کند.
مامه دستی به صورتش کشید و میان هقهق گریههایش گفت: «من کجا، امالبنین کجا ابوعلاء؟ امالبنین تمام فرزندانش را تقدیم کرد؛ اما من هنوز چند پسر دیگر هم دارم.»
انتشارات شهید کاظمی در نظر دارد با امضای نویسنده و نگین دُرّ نجف، چاپ اول این کتاب را به مخاطبان ارائه دهد.
این کتاب در ۲۵۵ صفحه در قطع رقعی، با شمارگان هزار نسخه و با قیمت ۱۸۰ هزار تومان توسط انتشارات شهید کاظمی روانه بازار نشر شده است.
علاقهمندان برای مشاهده و تهیه این کتاب میتوانند با ورود به سامانه من و کتاب manvaketab.com و همچنین از طریق ارسال نام عدد ۲۲ به سامانه پیام کوتاه ۳۰۰۰۱۴۱۴۴۱ کتاب را تهیه نمایند.
انتهای پیام/